[ زَ دَ ] (اِخ) حاج شیخ عبداللََّه بن آقا شیخ نصیربن آقا شیخ محمدبن آقا شیخ محمود مجتهد آزاده و آزادیخواه و مرجع تقلید شیعیان ایران و عراق و هند در اوان مشروطیت بود. در قریهٔ طالش محلهٔ دی ...
لغتنامه دهخدا
[ زَ دَ ] (اِخ) زین العابدین بن مسلم بارفروشی مازندرانی از علمای بزرگ شیعه در اوایل قرن چهاردهم هجری و از شاگردان صاحب جواهر و صاحب ضوابط و سعید العلمای مازندرانی است. مرجع تقلید جمعی کثیر ...
[ زَ دَ ] (اِخ) محمد صالح بن ملااحمد سروی معروف به ملاصالح از علمای معروف شیعه و شاگرد ملامحمد تقی مجلسی و نیز از شاگردان شیخ بهایی و ملاعبداللََّه شوشتری است. وی به سال ۱۰۸۰ یا ۱۰۸۱ ...
[ زَ دَ ] (اِخ) هادی فرزند ملاصالح از علمای شیعه و ادیبی فقیه بوده است. وی به سال ۱۱۲۰ درگذشت و در اصفهان در کنار قبر پدر مدفون گردید. او راست: ۱- ترجمهٔ فارسی قرآن با شأن نزول. ۲- حاشیهٔ ...
[ خُ رْ رَ مِ زَ دَ ] (اِخ) اسمش حسین، اصلش خراسانی، موطنش ساری، شغلش عطاری، مشربش تصوف، مذهبش تعشق، طرزش کسب اخلاق، صفتش حسن اوصاف، اشعارش عاشقانه بود. از اوست: دانم که به تنگ آمدی از درد د ...
[ سُ یِ زَ دَ ] (اِخ) جنابش حاج میرزا رضا قلی اصلش از قریه نو است در حضرت خاقان شهید محمد شاه قاجار منشی اسرار بود و در دربار خاقان صاحبقران منشی الممالک گشت و از اقران درگذشت چندی وزارت ...
[ عِ دِ زَ دَ ] (اِخ) شیخ منتجب الدین در فهرست، وی را از رجال شیعه شمرده و گوید قاضی صاعدبن منصوربن صاعد، فقیهی دین دار است. رجوع به روضات ص ۳۳۰ و تنقیح المقال ج ۲ ص ۹۰ شود.
[ عَ بِ زَ دَ ] (اِخ) محمد خلیل مردی عاشق پیشه و صوفی منش و اهل عرفان و از مردم عصر محمد شاه بود. با پدر خود از مازندران به تهران آمد و در آن وقت ۸ساله بود و بواسطهٔ طبع روانی که داشت مور ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.