(ص مرکب، اِ مرکب) پیچیدگی در اطراف مرکزی. (ناظم الاطباء). پرچم و... آنچه مصوران شکلی بوضعی کشند که گویا چند مار باهم پیچیده اند. (غیاث) (آنندراج). به شکل مار حلقه زده. حلقه های پیوسته که از ...
لغتنامه دهخدا
مسابقۀ سرعتی زمانمحور (against the clock) در مسیرهای نسبتا طولانی و مارپیچ که در آن فاصلۀ دروازهها یا میل و پرچمهای نصبشده نسبت به مارپیچ کوچک بیشتر است [ورزش] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
مسابقۀ سرعتی زمانمحور (against the clock) در مسیرهای نسبتا کوتاه و مارپیچ که در آن دروازهها یا میل و پرچمهای نصبشده در فاصلۀ اندکی از یکدیگرند [ورزش] ...
ساختار سهبعدی زیستمولکولها، مانند دِنا و پروتئین، که پیچشی و تکراری است [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
پلیپپتیدهایی سهبخشی که در آنها دو مارپیچ با یک حلقه به هم متصلاند [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
نوعی خواباندن که در آن قسمتهایی از یک شاخۀ بلند و باریک بهطور متناوب در زیر خاک قرار گیرد [کشاورزی - علوم باغبانی]
نوعی پایداری مطلوب که در آن هواگرد در گردش موزون، به محض رهاسازی فرمانهای پرواز (flight controls)، به پرواز مستقیم و تراز برمیگردد [حملونقل هوایی] ...
کهکشانی با ساختاری قرصمانند و درحالچرخش که بازوهای مارپیچی متشکل از ستارههای جوان و ابرهای گازی از مرکز آن بیرون آمده است [نجوم] ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.