۱. مادۀ هر حیوان. ۲. سگ ماده. ۳. (اسم مصدر) نوازش عاشقانه. * لاس زدن: (مصدر لازم) [عامیانه] ۱. از پی ماده رفتن حیوان نر. ۲. دست به گونۀ زن یا دختری کشیدن؛ لاسیدن.
فرهنگ فارسی عمید
(زَ دَ) (مص ل.) لاسیدن، در آغوش کشیدن و بوسیدن.
فرهنگ فارسی معین
(اِخ) مؤلف حلل السندسیة آرد: فی بنبلونة کنیسة کبری بدأببنائها کارلس الثالث ملک نبارة سنة ۱۳۹۷، و فی الزاویة الجنوبیةالغربیة من الکنیسة شبکة حدیدیة اصلها سلسلة، کانت تحیط بسرادق الناصر سلطان ...
لغتنامه دهخدا
[ یِ ] (اِخ) مارگریت دو. یکی از زنان فاضلهٔ مأئه هفدهم میلادی. مولد پاریس. ( ۱۶۳۶-۱۶۹۳ م.). لافونتن دیری با وی رفت و آمد داشته است.
(س ِ دَ. کَ دَ) (مص م.) (عا.) سخنان توهین آمیز طرف یا اعتراض او را جواب ندادن.
[ تَ ] (اِخ) رجوع به الیشتر شود.
۱. مادۀ جامد، قابل ارتجاع وانعطافپذیر که در تهیۀ روکش چرخ وسایل نقلیه و مانند اینها کاربرد دارد. ۲. رویۀ چرخ اتومبیل و وسایل نقلیه؛ تایر.
(از فرانسوی، اِ) کلمهٔ ساختهٔ ایرانیان مأخوذ از الاستیک فرانسوی. چرم گونه ای از کائوچو.
لاستیک ولکانیدهای که با روشهای مکانیکی یا شیمیایی نرمشده و بخشی از آن واولکانیده (devulcanised) شده است|||متـ . بازلاستیک [شیمی]
واژههای مصوب فرهنگستان
نوار لاستیکی یا پلاستیکی که برای جلوگیری از خراشیدگی سپر بر روی آن نصب میشود [قطعات و اجزای خودرو]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.