(اِخ) ده کوچکی است از دهستان حومه بخش کرج شهرستان تهران. سکنهٔ آن ۳۵ تن است. در بهار ایل میش مست به این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱).
لغتنامه دهخدا
[ مَ حَ لْ لَ ] (اِخ) دهی بوده است از دهات ناحیهٔ فخرعمادالدین در استراباد. (مازندران و استراباد رابینو ص ۱۷۰ فارسی و ۱۲۷ انگلیسی).
[ کَ ] (اِخ) دهی است از دهستان خروسلو بخش گرمی شهرستان اردبیل. واقع در ۲۵هزارگزی راه شوسهٔ گرمی به اردبیل. کوهستانی و هوای آن گرمسیر و سکنهٔ آن ۱۴۳ تن است. آب آن از دهات اطراف تأمین میشود ...
وسیلهای مسطح و سهگوش به شکل مثلث قائمالزاویه که برای رسم خط عمود یا رسم زاویۀ قائمه استفاده میشود
فرهنگ فارسی عمید
[ کَ دَ ] (مص مرکب) کجی عمارت و بنا را راست کردن. (ناظم الاطباء). قائمه کردن زاویهٔ بنا یا چهارچوب. عمود کردن دو دیوار یا دوچوب بر یکدیگر و زاویهٔ قائمه در میانشان پیدا آوردن.
همستیزی، نیروی آخشیگ، دشمنی، درگیری، پادکرداری، پادستیزی، آخشیگگَری
فرهنگ واژههای سره
[ اَ ] (اِخ) اشکانیان بقول مورخین ارمنی. (ایران باستان ص ۲۶۰۷).
در معماری، زمین یا صحن خانه که کج و اریب باشد. δ آن را در قدیم شوم میپنداشتند.
گلی به رنگهای سرخ، قهوهای، سفید، و ارغوانی با بوتۀ کوتاه و ساقههای باریک توخالی که بومی مناطق گرمسیر است. * بگونیای برگی: (زیستشناسی) نوعی بگونیای زینتی بدون گل.
دگرگون شدن سنگ آذرین براثر عملکرد شارهای فرّار خود سنگ [زمینشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.