(گُ) (مص مر.) کلام، قول، گفتار.
فرهنگ فارسی معین
[ گَ ] (اِخ) دهی است از دهستان بخش جغتای شهرستان سبزوار واقع در ۶هزارگزی جنوب باختری جغتای، سر راه مالرو عمومی شریف آباد قرار دارد. هوای آن معتدل و دارای ۴۸۴ تن سکنه است. آب آن از قنات و ...
لغتنامه دهخدا
(گُ تُ شُ) (اِمص.)۱- گفتن و شنیدن مکالمه.۲- مباحثه، جر و بحث.
[ گُ تُ قَ دَ ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) کنایه از قول و فعل و این ظاهراً اصطلاح قلندران ولایت است. (آنندراج): دردمندان ترا گفت و قدم می باید همه جا گفت و قدم همره هم می باید. میرنجات (از آنندر ...
مکالمات بین دو یا چند شخصیت [سینما و تلویزیون]
واژههای مصوب فرهنگستان
گفتوگوی طعنهآمیز و سرشار از کنایه در فیلم یا نمایش [سینما و تلویزیون]
۱. سخن گفتن. ۲. (اسم) سخن.
فرهنگ فارسی عمید
گفتاری در آغاز نمایش برای تسهیل ارتباط تماشاگر با نمایش [هنرهای نمایشی]
← هجی انگشتی [شنواییشناسی]
[ گُ کَ دَ ] (مص مرکب) صحبت کردن. حرف زدن. سخن راندن : سرو بلند بین که چه رفتار میکند شوخ شکردهن که چه گفتار میکند. سعدی (خواتیم). سرو ایستاده به چو تو رفتار میکنی طوطی خموش به چو تو گفتار ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.