[ گُ ] (ص مرکب) گریزپای. غلام و کنیز که هر بار گریزد. (غیاث). || متوحش و رمنده. (آنندراج). آنکه عادت به گریختن دارد. گریزپای : بروید ای حریفان بکشید یار ما را بمن آورید آخر صنم گریزپا ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.