(اِخ) دهی است از دهستان درزآب بخش حومهٔ شهرستان مشهد ، در ۸۰ هزارگزی شمال باختری مشهد، واقع در ۹ هزارگزی باختر راه مشهد به باشتین، دره، سردسیر. دارای ۳۵۸ تن سکنه، زبان آنها کردی، آب آن از ر ...
لغتنامه دهخدا
[ پِ ] (اِخ) نام دماغه ای است در مدخل خلیج گاسپه، واقع در شبه جزیرهٔ گاسپزیه به کائن در آمریکا.
[ کُ نْ یْ ] (اِخ) گاسکونی. یکی از ایالات قدیم فرانسه است که حاکم نشین آن اُش بود و مدتها بوسیلهٔ دوک های مستقل اداره میشد و در ۱۰۵۲ م. به دوک نشین گویِّن منضم گردید انگلیسیان پس از معاهد ...
[ کُ نْ یْ ] (اِخ) در تقسیمات کشوری سابق فرانسه، یکی از خطه های جنوب غربی بشمار میرفت، از طرف مغرب با خلیج گاسکنی متشکل از اقیانوس اطلس از جانب جنوب با رشتهٔ کوههای پیرنه یعنی با مرزهای اس ...
[ کُ نْ یْ ] (اِخ) (خلیج گاسکونی) این نام را به قسمت واقع در بین سواحل غربی فرانسه و سواحل شمالی اسپانیا از اقیانوس اطلس اطلاق نمایند و یک خلیج مثلث بسیار عمیق سحر آسا میباشد، و خطهٔ گاسکو ...
[ یُ ] (اِخ) از جمله بنادر معروف ممالک تابعهٔ ایران واقع در کنار دریای مغرب من جمله در مصر است. رجوع به ایران باستان صص ۱۵۱۰ -۱۵۱۱ شود.
(اِخ) شهری است قدیمی به مغرب (آفریقای صغیر) در نومید یا موطن «سنت آگوستین» که امروز «سوق الرأس» نامیده میشود. قاموس الاعلام ترکی در ذیل «تاغاسته» آرد: ...بعدها بنام «تاجلت» شهرت یافته بود ...
گونهای از حواصیلیان و راستۀ لکلکسانان با پاهای بسیار قوی و منقار گوِهای [زیستشناسی - علوم جانوری]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ لِ سَ ] (اِخ) دهی از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار است و ۱۳۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۳).
[ ژُ زِ بْری / بِ ] (اِخ) نام سیاستمدار بیزانسی در مائهٔ دهم میلادی از معتمدین قسطنطین هفتم. وفات بسال ۹۷۱ م.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.