پنبۀ زدهشده.
فرهنگ فارسی عمید
[ کَ / کُ / کِ زَ / زِ ] (اِ) پنبهٔ برزده و حلاجی کرده. (برهان) (آنندراج). پنبهٔ نرم. (فرهنگ رشیدی). پنبهٔ نرم و آن را کنوزه نیز گویند و به ضم کاف اصح است چه کنوزه بوده یعنی؛ کمان زده چه بز ...
لغتنامه دهخدا
(مَ) [ ع. ] (اِمف.) در گنجینه نهاده، در خاک خفته.
فرهنگ فارسی معین
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.