[ کُ مْ مَ ] (از ع، ص، اِ) جِ کامل. (ناظم الاطباء). || کامل. بزرگ. توضیح آنکه این کلمه در عربی هر چند وزناً نظیر دارد (رُکّع، سُجّد) ولی در قاموسهای عربی دیده نشده. اما در فارسی جمع آن ب ...
لغتنامه دهخدا
[ کَ مَ ] (اِ) کُلَش. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلش شود.
[ کَ مَ ] (اِ) جوی کوچک. (برهان) (ناظم الاطباء). جوی خرد. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین) (فرهنگ رشیدی). || قطرهٔ آب. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). و بعضی بمعنی قطرهٔ آب گفته اند. م ...
[ ] (اِ) چهارپایه. صندلی بی دسته و پشت. (دزی ج ۱ ص ۲۳).
رساتر
فرهنگ واژههای سره
[ اَ مَ لُدْ دی ] (اِخ) طبیب حاذق معاصر و معالج و مرید مولانا جلال الدین رومی که در مرض مرگ معالجهٔ مولانا را بعهده داشته و مسلماً تا سال ۶۷۲ هـ . ق. زنده بوده است. (از فیه مافیه ص ۳۴).
[ اَ مَ لُدْ دی ] (اِخ) لقب محمدبن محمود بابرتی مصری حنفی. (یادداشت مؤلف). رجوع به محمدبن محمود.... شود.
[ اَ مَ لی یَ ] (ع مص جعلی، اِمص) تمامیت و فاضل تر در تکمیل. (ناظم الاطباء).
بازیگر زنی که پس از بازیگر نقش اول، مهمترین نقش را دارد|||متـ . بازیگر نقش دوم زن [سینما و تلویزیون]
واژههای مصوب فرهنگستان
بازیگر مردی که پس از بازیگر نقش اول مهمترین نقش را دارد|||متـ . بازیگر نقش دوم مرد [سینما و تلویزیون]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.