وسیلهای کلنگمانند که از آن در زیرکوبی دستی استفاده میکنند [حملونقل ریلی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ کُ لَ زَ دَ ] (مص مرکب) کلنگ بر زمین کوبیدن و کندن و شکافتن آن را ضربت وارد کردن با کلنگ بر زمین و دیوار برای کندن و شکافتن آن : کلنگی می زند چون شیر جنگی کلنگی نه که او باشد کلنگی.نظام ...
لغتنامه دهخدا
میلهای بلند که انتهای آن پهن است و از آن در زیرکوبی استفاده میکنند [حملونقل ریلی]
[ کُ لَ اَ کَ ] (حامص مرکب) کلنگ افکندن. کلنگ شکار کردن. صید کردن و بر زمین افکندن کلنگ : یکی کاروان جمله شاهین و باز به چرز و کلنگ افکنی تیزتاز.نظامی.
[ کُ لَ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان چرداول است که در بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام واقع است و ۱۰۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).
[ کَ لَ ] (اِخ) دهی از دهستان جلال ازرک است که دربخش نور شهرستان بابل واقع است و ۱۷۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۳).
[ کُ لَ ] (اِخ) دهی از دهستان ابهررود است که در بخش ابهر شهرستان زنجان واقع است و ۳۳۵ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۲).
[ کُ لَ گِ ] (اِخ) دهی از دهستان گسگرات است که در بخش صومعه سرای شهرستان فومن واقع است و ۶۹۵ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۲).
[ کُ لَ ] (ص) به معنی طامع و حریص باشد. (برهان) (آنندراج): کلنگی می زند چون شیر جنگی کلنگی نه که او باشد کلنگی. نظامی (خسرو و شیرین چ وحید ص ۲۵۴). یکیش خام طمع خواند و یکی بدنفس یکی کلنگ ...
[ کُ لَ ] (اِخ) دهی از دهستان سیریک است که در بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع است و ۱۵۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.