[ کَ فْ فَ ] (ع اِ) تثنیهٔ کف در حالت نصبی و جری. دو کف: همهٔ تن زن عورت است سوای وجه و کفین. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کف شود.
لغتنامه دهخدا
(تَ) [ ع. ] (مص م.) کفن کردن مرده.
فرهنگ فارسی معین
مردهای را کفن کردن؛ کفن پوشاندن به مرده.
فرهنگ فارسی عمید
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.