معنی

۱. (زیست‌شناسی) سطح بیرونی دست یا پا. ۲. [جمع: کُفوف] دست. ۳. [جمع: کُفوف] سطح چیزی: کف اتاق. ۴. [قدیمی] کفۀ ترازو. = کف رفتن: (مصدر متعدی) [مجاز] ربودن و دزدیدن؛ به‌تردستی چیزی از دست کسی یا از جایی ربودن. = کف زدن: (مصدر لازم) دست زدن؛ دستک زدن؛ دست بر دست زدن؛ دو کف دست را به هم زدن.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.