معنی

قطعۀ بریده‌شده از خربزه یا هندوانه؛ قاش؛ قاچ: ماند کرچی گفت این را من خورم / تا چه شیرین‌خربزه‌ست این بنگرم (مولوی: ۲۴۸). * کرچ‌کرچ: [قدیمی] قطعه‌قطعه؛ تکه‌تکه؛ قاش‌قاش: به تیغ اگر بکند کرچ‌کرچ پهلویم / به‌سان خربزۀ نرم دل‌خموشم من (سیفی بدیعی: لغت‌نامه: کرچ‌کرچ).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.