[ کِ ] (اِ) قوری فلزی. قسمی قوری برای چای یا جوشانیدن آب و غیره. قهوه جوش. (یادداشت مؤلف). ظرف مسین دارای لوله و دسته که در آن آب و مایعات دیگر ریزند. (فرهنگ فارسی معین). ... ...
لغتنامه دهخدا
نوعی وزنۀ آهنی بزرگ و دستهدار برای تمرینهای عضلانی که بهدلیل شکل خاصش انجام دادن حرکات گوناگون را با یک یا دو دست امکانپذیر میکند [ورزش] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
← استقامت دیالکتریک [فیزیک]
← جابهجایی الکتریکی [فیزیک]
[ اِ لِ ] (فرانسوی، ص) آنچه مربوط به الکتریسیته باشد: جرقهٔ الکتریک. || (اِ) در تداول فارسی زبانان به برق و الکتریسیته اطلاق میشود.
مربوط به الکتریسیته؛ برقی.
فرهنگ فارسی عمید
[ اِ لِ ] (ص نسبی) برقی. الکتریسیته ای. منسوب به الکتریک که در تداول فارسی زبانان بمعنی برق و الکتریسیته استعمال میشود. رجوع به الکتریک و الکتریسیته شود: ماشینهای کوچک الکتریکی درهم و برهم ...
انرژی بار الکتریکی موجود در میدان الکتریکی [فیزیک]
مادهای که رشد و تکثیر باکتریها را متوقف میکند [علوم و فنّاوری غذا]
ویروسی که در درون باکتری همتاسازی میشود و باعث تلاشی باکتری میگردد [زیستشناسی - میکربشناسی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.