معنی

۱. (زیست‌شناسی) = حنظل ۲. زهر. ۳. هر ‌چیز تلخ؛ کوشت؛ پهی؛ زهرگیاه؛ شرنگ: روز من گشت از فراق تو شب / نوش من شد ازآن دهانت کبست (اورمزدی: شاعران بی‌دیوان: ۲۷۵).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.