[ بِ دَ ] (مص) بکاشتن. کاشتن. کاریدن. رجوع به کاشتن و کاریدن شود.
لغتنامه دهخدا
شکار کردن؛ صید کردن.
فرهنگ فارسی عمید
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.