(تَ) (اِ.)۱- عنکبوت.۲- جولاهه، نساج.
فرهنگ فارسی معین
گُنجایهای مکعبشکل، از جنس مقوا و گاه پلاستیک، برای بستهبندی و حمل [مهندسی بسپار - مجموعه بستهبندی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ تَ ] (اِ مرکب) عنکبوت را گویند. (برهان) (انجمن آرا). مؤلف برهان گوید: اگر پای عنکبوت بر کسی بندند که شبها تب میکرده باشد تب ازو مفارقت کند، اگر جایگاه عنکبوت را با علک رومی بخور کنند تما ...
لغتنامه دهخدا
[ تَ نَ / نِ ] (اِ مرکب) عنکبوت. (ترجمان القرآن). کارتن. کارتنک. (برهان). تنند. (رودکی ص ۱۱۷۰). تننده. دیوپای. (رودکی ص ۱۲۹۶). جولا. کره تن. کروتنه. (برهان قاطع چ معین حاشیهٔ لغت کارتنه): ز ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.