[ قَ را ] (اِخ) موضعی است به مدینه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). قیس بن حطیم دربارهٔ آن اشعاری دارد. رجوع به معجم البلدان شود.
لغتنامه دهخدا
[ قُ ] (اِخ) دهی است از دهستان ازگاه بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، سکنهٔ آن ۲۱۱ تن. آب آن از چاه و رودخانه. محصول آن غلات، خرما، تنباکو و لیمو. شغل اهالی زراعت و باغداری و صنایع دستی زنان ...
(اِخ) ده کوچکی از دهستان حومهٔ بخش مرکزی شهرستان آباده، سکنهٔ آن ۵۰ تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۷).
[ قُ قَ عَ ] (اِخ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه، سکنهٔ آن ۳۴۱ تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، لبنیات، توتون، توت، گردو و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فره ...
(اِخ) دهی است از دهستان فعله گری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان، سکنهٔ آن ۱۶۵ تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات و حبوب دیمی. شغل اهالی زراعت است و در تابستان عده ای از سکنه برف به سنقر ...
[ گُ ] (اِخ) دهی است از دهستان دیکلهٔ بخش هوراند شهرستان اهر، سکنهٔ آن ۹۴ تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ...
(اِخ) دهی است از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه، سکنهٔ آن ۱۰۳۹ تن. آب آن از رودخانهٔ مردی و چاه. محصول آن غلات، چغندر، کشمش، بادام و زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا ج ...
انجمن بزرگ امرای مغول برای کنکاش و گفتگو در امری مهم.
فرهنگ فارسی عمید
(معرب، اِ) قورولتای. به لغت مغولی مجمع عظیم بود که برای مشاوره و کنکاش انعقاد یابد. (سنگلاخ).
[ قُ رِ ] (اِخ) شهری است به جزیره. (منتهی الارب). شهری است به الجزیره. (از معجم البلدان).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.