(قَ یَ یا یِ) [ ع. قلیة ] (اِ.) پارهای گوشت، قطعهای گوشت.۲- حبوبات و سبزی.
فرهنگ فارسی معین
[ قَ لی یَ ] (ع اِ) گوشت بر تابه بریان کرده شده و به استعمال گوشتی که در روغن میان دیگ بریان کرده نانخورش سازند. (غیاث اللغات از کشف و منتخب بحر الجواهر). ج، قلایا. (مهذب الاسماء). خورشی ا ...
لغتنامه دهخدا
نوعی خوراک که از جگر گوسفند تهیه میشود.
فرهنگ فارسی عمید
[ قَ لْ یَ / یِ ] (اِ مرکب) رجوع به مدخل قبل شود.
[ اِ تِ تِ عَ لی یَ / یِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) مفاهیم عام و بسیط و کلی که در عقل تحقق دارند و بر موجودات مختلف الحقیقة اطلاق شوند، مانند: مفاهیم وجود، ماهیت، شیئیت و حقیقت و ذات که بر جو ...
(نَ یُِ) (ص.) از عربی. آنچه مربوط به حَمل و نقل باشد.
ویژگی آنچه مربوط به حملونقل باشد؛ وسایل بارکشی.
بارکشی تند
فرهنگ واژههای سره
ترابرها
[ یَ قَ لْ یَ / یِ ] (اِ مرکب) قلیهٔ یخ. یخ به قطعات خرد شده. (یادداشت مؤلف).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.