1. ویژگی تَمَکنی که در آن جفت در قاعدۀ تخمدان قرار دارد 2. ویژگی رگبندیای با سه یا چند رگبرگ اولیه که از نقطهای در پایۀ پهنک منشعب میشوند [زیستشناسی - علوم گیاه ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ بَ عِ دَ / دِ ] (ق مرکب) قاعدةً. برحساب. موافق قاعده و قانون. (ناظم الاطباء): کار وی را بصلح یا بجنگ برقاعده راست بداریم. (تاریخ بیهقی).
لغتنامه دهخدا
ناهنجار، بیهنجار
فرهنگ واژههای سره
[ جِ مِ عِ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) جسم کوچک کروی که در انتهای مژکهای سلول مژکدار قرار دارد. (از جانورشناسی عمومی ج ۱ ص ۱۶۶). و برای تفصیل بیشتر به کتاب فوق صفحهٔ مذکور رجوع شود.
رَخی کانیایی به موازات صفحۀ قاعدهای [زمینشناسی]
فعلی که بن ماضی آن با قاعدۀ مشخصی از بن مضارع ساخته نمیشود [زبانشناسی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.