معنی

۱. = فرسودن ۲. فرساینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): طاقت‌فرسا، دست‌فرسود جود تو شده گیر / تروخشک جهان جان‌فرسای (انوری: ۴۵۰).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.