[ فَ ] (ص نسبی) منسوب به فربیا. (از معجم البلدان).
لغتنامه دهخدا
= فرفیون
فرهنگ فارسی عمید
[ اَ فَ ] (اِ) دوایی است که آنرا فرفیون گویند. اگر آن بدهن آدمی رود دندانها را بریزاند. گزندگی جانوران را نافع است. (برهان) (آنندراج). صمغ سقزی دوایی که از سه قسم از گیاه طایفهٔ افوربیاسه اخ ...
[ قَ عَ یِ صَ فَ بِ ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان ماهور و میلاتی بخش خشت شهرستان کازرون، واقع در ۵۰هزارگزی شمال باختر کُنارتخته و جنوب کوه دُرا. سکنهٔ آن ۴۵ تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ا ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.