[ غَ نِ مُ رَبْ بَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) نام حرف غین چون بدین صورت «ـغ» نویسند.
لغتنامه دهخدا
[ غَ ] (اِخ) قله ای است در بالای کوه ثبیر که مشرف بر مکه است. باهلی گوید: غینا ثبیر، قلهٔ ثبیر است و آن را غینا (بی همزه) مینامند و آن سنگی قبه وار است. (از معجم البلدان). قلهٔ کوه ثبیر از ...
[ غَ نا ] (اِخ) قلهٔ کوه ثبیر از اثبرهٔ هفتگانه. (منتهی الارب). یاقوت در معجم البلدان بصورت غیناء و غینا و صاحب تاج العروس بصورت غینا، آورده است و صورت غَینی ََ در فرهنگهای معتبر دیده نشد ...
[ یَلْ جَ دَ ] (اِخ) گینهٔ نو. رجوع به گینهٔ نو، غیناءالجدیدة و اعلام المنجد شود.
[ ] (اِخ) رجوع به ارغنه خاتون شود.
[ اَ یَ ] (ع ص) درازِ هرچه باشد. (منتهی الارب) (آنندراج). طویل و دراز. (ناظم الاطباء). طویل. و مؤنث آن غَیناء. ج، غین. (از اقرب الموارد). || درخت سبز که برگهای آن بهم پیچیده باشد. ج، غین. ...
[ ] (اِخ) نام بلده ای از بلاد یونان. رجوع به تاریخ الحکماء قفطی ص ۲۲ شود.
[ اِ ] (ع مص) (از باب افعیلال) دراز و درهم پیچیده شدن گیاه. (منتهی الارب) (آنندراج). درهم پیچیده شدن گیاه و دراز شدن آن. (از اقرب الموارد). || پرگیاه شدن زمین. (از اقرب الموارد).
[ بُدْ دَبْ با ] (اِخ) موضعی است در طلیطله از شهرهای بزرگ اندلس که در آنجا دو حوض از سنگ مرمر ساخته شده است و از عجایب آن شهر بشمار است. (از الحلل السندسیه ج ۱ ص ۲۳۹).
[ بِ لَ / بُ لَ ] (ع اِ) بلا و سختی و داهیه، و از آن جمله است قول عایشه به امیرالمؤمنین علی (ع): بلغت منا بلغین. و اعراب آن گاهی بر نون ظاهر میشود و گاهی بر یاء. (منتهی الارب) (از ذیل اقر ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.