[ رَ ] (اِ مرکب) آش غوره. (فرهنگ شعوری ج ۲ ورق ۱۸۸ الف). حصرمی. (دهار). غوره با. (ناظم الاطباء). رجوع به غوره با شود.
لغتنامه دهخدا
[ بُ ] (اِ مرکب) بلغوروا. آش بلغور. آش که از بلغور سازند. جشیشه. و رجوع به بلغوروا شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.