معنی

۱. خود را روی زمین کشیدن؛ نشسته روی زمین خزیدن: گر تو باشی راست ور باشی تو کژ / پیشتر می‌غژ بدو واپس مغژ (مولوی: ۲۴۳)، باز حس کژ نبیند غیر کژ/ خواه کژ ‌غژ پیش او یا راست غژ (مولوی: ۶۱۵). ۲. بر روی هم افتادن دو چیز: زاغ بیا‌بان گزید، خود به بیابان سزید / باد به گُل بر وزید، گُل به گِل اندر غژید (کسائی: ۳۳).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.