معنی

۱. آن‌که در امری اهمال و غفلت کند؛ غفلت‌کننده. ۲. ناآگاه؛ بی‌خبر. ۳. فراموش‌کار. * غافل ‌شدن: (مصدر لازم) ۱. غفلت ‌کردن: دریغا که مشغول باطل شدیم / ز حق دور ماندیم و غافل شدیم (سعدی۱: ۱۸۴). ۲. بی‌خبر ماندن. ۳. فراموش ‌کردن.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.