ظهور
معنی
۱. ظاهر شدن؛ آشکار شدن؛ نمایان شدن.
۲. آشکار کردن تصویر به کمک مواد شیمیایی.
۳. [قدیمی] تجلی.
* به ظهور پیوستن: = * به ظهور رسیدن
* به ظهور رسیدن: ظاهر شدن؛ آشکار شدن.
* ظهور کردن: (مصدر لازم) آشکار و نمایان شدن.
* ظهور یافتن: (مصدر لازم) = * ظهور کردن