[ طَ ] (ع مص) نیک کردن کار گِل را. یقال: طان طیناً. (منتهی الارب) (آنندراج). به گِل کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). || مهر کردن کتاب را به گِل. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی). || ...
لغتنامه دهخدا
[ نِ اَ مَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) گِل ارمنی. سرد است در درجهٔ اول و خشک است در دو درجه و ریشهاء امعاء را نیکو گرداند و راندن شکم را دفع کند و دمش خون را و سیلان منع کند و ریشهاء عفن را که ...
[ نِ اِ فَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) طین نیشابوری است. (فهرست مخزن الادویه). طین خراسانی است. (تحفهٔ حکیم مؤمن).
[ نِ اِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) طین اقریطس است. (فهرست مخزن الادویه).
[ نِ اِ طِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) گِلی که آن را از خزینهٔ اقریطس به اطراف برند و آن موضع را بلد مصطکی نیز گویند. شویندهٔ هر جراحتهاست و گوشت تازه برویاند. (ترجمهٔ صیدنه). آن را اقرقرطون ...
[ نِ جَ رَ / رِ یِ مَ طَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) رجوع به «طین بلد مصطکی» شود.
[ نِ حَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) صورتیست از طین خیا. رجوع به طین بلد مصطکی شود.
[ نِ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) رجوع به طین بلد مصطکی شود.
[ نِ دَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) از ناحیهٔ دقوقای بلاد حلب آرند. کبودرنگ و بسیار املس و با ملاست و سرد و خشک و رافع اسهال و طلای او جهت بردن چرک بدن و موی و رفع اورام حاره مؤثر است. (تحفهٔ ح ...
[ نِ سِ جِ لْ لا ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) رجوع به طین مختوم شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.