معنی

۱. دیده‌نشده؛ آنچه به چشم دیده نشده. ۲. (صفت مفعولی) کسی که چیزی را ندیده: تو چه دانی قدر آب دیدگان / عاشق نانی تو چون نادیدگان (مولوی: ۱۰۲). ۳. (اسم، صفت مفعولی) [قدیمی، مجاز] بخیل؛ خسیس؛ ممسک.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.