[ مَ ] (ع مص) نیازمند و درویش گردیدن. عَیل. عَیلَة. عُیول. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || حاجتمند گردانیدن کسی را و درمانده نمودن. عَیل. (از منتهی الارب) (از اق ...
لغتنامه دهخدا
اسم: اسمعیل (پسر) (عبری) معنی: اسماعیل، آن که خدا او را شنید، نام پسر ابراهیم ( ع ) و هاجر
فرهنگ واژگان اسمها
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.