[ مُ عَ دی ی ] (اِخ) ضمرةبن ضمرة. از بلغای عرب در زمان جاهلیت است. گویند کوتاه قامت و زشت روی بود و مثل معروف تسمع بالمعیدی خیر من أن تراه یا تسمع بالمعیدی لا أن تراه در حق اوست و اول ...
لغتنامه دهخدا
[ مُ ] (اِخ) از شعرای عثمانی و از مردم مرعش است. اجداد وی از صدور امرای ذوالقدریه بودند. وی به سال ۹۹۴ هـ . ق. درگذشته است. (از قاموس الاعلام ترکی).
اسم: عبدالمعید (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: abdolmoeid) (فارسی: عبدالمعید) (انگلیسی: abdolmoeid) معنی: بنده ی خدای بازگرداننده، بنده ی خدای بازگشت دهنده
فرهنگ واژگان اسمها
[ نَ رِ مِ ] (اِخ) دهی است از دهستان قصبهٔ معمرهٔ بخش قصبهٔ معمرهٔ شهرستان آبادان. در ۱۰ هزارگزی مشرق نهرقصر و ۳۴ هزارگزی جنوب شرقی جادهٔ خسروآباد به آبادان، در دشت گرمسیری واقع است و ۲۰۰ ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.