[ شورْ ] (اِ مرکب) شوی واشوی. در تداول عامیانه، شستن جامه ای و پوشیدن جامهٔ دیگر و سپس جامهٔ اخیر را شستن و پوشیدن جامهٔ نخستین. (فرهنگ فارسی معین). واگردان (جامه). - امثال: رخت شورواشور ن ...
لغتنامه دهخدا
[ شَ لَ شورْ ] (اِ مرکب) (اصطلاح عامیانه) شلغم شوربا. معنی اصلی آن آش شلغم است. (فرهنگ لغات عامیانه). شوربا که شلغم در آن کنند. (یادداشت مؤلف). || کار یا نوشتهٔ سخت درهم ریخته و بی ترتیب ...
[ گوشْ وَ ] (اِخ) فرشته ای که پرستاری جانوران سودمند با اوست. این کلمه از اوستایی گئوش اورون گرفته شده است. (از فرهنگ ایران باستان ج ۱ ص ۳۲۳). رجوع به گئوش اورون شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.