اسم: سیف الدین (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: seyfoddin) (فارسی: سِيفالدين) (انگلیسی: seyfoddin) معنی: برنده همچون شمشیر در راه دین و آیین، شمشیر دین، ( اَعلام ) ) سیف الدین ابوب ...
فرهنگ واژگان اسمها
اسم: سیف الله (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: seyfollāh) (فارسی: سِيفالله) (انگلیسی: seyfollah) معنی: ترکیب دو اسم سیف و الله ( شمشیر و خدا )، شمشیر خدا، آن که به منزله شمشیر خدا ...
[ سَ فِ یَ زَ ] (اِخ) رجوع به سیف بن ذی یزن شود: کو جریر و کو فرزدق کو زهیر و کو لبید رؤبه و عجاج و دیک الجن و سیف ذویزن. منوچهری.
لغتنامه دهخدا
[ سَ ] (اِخ) دهی است جزء بخش خرقان شهرستان ساوه. دارای ۳۰۳ تن سکنه. مذهب شیعه. آب آن از رودخانه و فرقان. محصول آنجا غلات، بنشن، پنبه، انگور و چغندر قند است. قشلاق چند خانوار از ایل بغدادی ا ...
[ سَ ] (اِخ) دهی است از دهستان سگوند بخش زاغهٔ شهرستان خرم آباد. دارای ۱۱۲ تن سکنه. آب آن از نهر جوی. محصول آنجا غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت است. ساکنین از طایفهٔ سگوند هستند و زمستان ب ...
[ سَ ] (اِخ) دهی است از دهستان کنار شهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر. دارای ۷۶۳ تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، پنبه، زیره، سبزیجات و بنشن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۹).
[ سَ ] (اِخ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومهٔ شهرستان نیشابور. دارای ۷۱۶ تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۹).
[ سَ ] (اِخ) دهی است بمسافت یک فرسخ و نیم، میانهٔ جنوب و مشرق کازرون است. (فارسنامهٔ ناصری).
[ سَ فُلْ اِ ] (اِخ) ظهیرالدین طغتگین مؤسس اتابکان دمشق (آل بوری). جلوس ۴۹۷ هـ . ق. وی از جملهٔ رؤسای لشکری سلجوقیان بود که بمقام اتابکی بعض شاهزادگان این خاندان رسید و مدتی نیز خود زمام ...
[ سَ فُدْ دَ لَ ] (اِخ) لقب محمودبن ابراهیم بن مسعودبن سبکتکین است. رجوع به تاریخ گزیده ص ۳۸۹، آثار الباقیه ص ۱۳۳ و ابراهیم بن مسعود شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.