کهن روزی، سال، زیشمار، زاد، دیرهزندگی
فرهنگ واژههای سره
[ سَ ] (اِ) رستنی باشد که بر درختها پیچد و به عربی عشقه خوانند. (برهان) (آنندراج). عشقه بود که بر درخت پیچد. (لغت فرس اسدی) (تحفهٔ حکیم مؤمن). || سان که مثل و مانند و رسم و عادت و طرز و رو ...
لغتنامه دهخدا
[ سَ ن ن ] (ع مص) تیز کردن کارد را بفسان. (منتهی الارب) (آنندراج). تیز کردن. (تاج المصادر بیهقی). || نصب کردن سنان به نیزه. || مالیدن دندان را به سواک. || سخت راندن شتران را. (منتهی ا ...
[ سِ ] (اِخ) دهی است از دهستان قصبهٔ نصار بخش قصبهٔ معمرهٔ شهرستان آبادان. دارای ۳۵۰ تن سکنه. آب آن از شطالعرب و لوله کشی خسروآباد. محصول آنجا حنا، مختصری انگور و خرما. شغل اهالی آنجا زراعت، ...
تعداد حلقهها از مغز درخت (pith) تا بُنلاد که در ارتفاع برابر سینه شمارش میشود [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
واژههای مصوب فرهنگستان
سن یک نوزاد در لحظۀ تولد که ازطریق محاسبۀ طول بارداری به دست میآید [تغذیه]
سال داشتن، زیستن، زندگی کردن
سن کل ساقۀ روزمینی درخت برحسب سال [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
سن عقلی که در آن فرد میتواند به همه موارد آزمون معیار پاسخ مناسب بدهد [روانشناسی]
[ سَ لُ ] (اِخ) رود بزرگی است در آمریکای شمالی که از دریاچه های مرکزی آمریکای شمالی سرچشمه گرفته، پس از عبور از کانادا و مشروب ساختن مونترآل و کبک با مصبی بسیار مناسب وارد اقیانوس گردد. ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.