۱. جلسهای که در آن مجموعهای از سخنرانیها دربارۀ موضوعی خاص در زمان و مکان معین ارائه میشود. ۲. مکان برگزاری چنین جلسهای.
فرهنگ فارسی عمید
اسم: آسمین (دختر) (کردی) (طبیعت، گل) (تلفظ: āsmin) (فارسی: آسمین) (انگلیسی: asmin) معنی: گل یاسمن، آسمان، یاسمن ( گل )
فرهنگ واژگان اسمها
۱. فربه ساختن. ۲. روغندار کردن.
[ ] (معرب، اِ) فسمونیون. اسفیداج سرب. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به فسمونیون است.
لغتنامه دهخدا
اسم: ژاسمین (دختر) (فرانسوی) (تلفظ: žāsamin) (فارسی: ژاسمين) (انگلیسی: zhasamin) معنی: یاسمن، ( = ژاسمن )، ژاسمن
اسم: یاسمین زهرا (دختر) (فارسی، عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: y.-zahra) (فارسی: یاسمین زهرا) (انگلیسی: yasamin-zahra) معنی: ترکیب دو اسم یاسمین و زهرا ( یاسمن و روشن تر )
[ سَ ] (اِخ) ابومحمد عبداللََّه بن حجاج ادرینی بن یاسمینی در قرن ششم میزیسته است. او راست کتابی به نام (الارجوزة الیاسمینیة) در علم جبر که با کتاب بغیة المبتدی و غنینة المنتهی طبع شده اس ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.