(سَ) [ په. ] (اِ.) پستانداری است گوشت خوار کوچک تر از روباه با بدنی باریک و کشیده، پوستش نرم و لطیف و گرانبهاست.
فرهنگ فارسی معین
[ مَ ] (ع ص) مرد کمگوشت و درشتپيوند استخوان و درشتپی. || مکدر و آميختهزندگانی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج).
لغتنامه دهخدا
[ مَ رَ ] (ع ص) تأنيث مسمور. دختر درشتبدن سختگوشت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.