نسبت مساحت سطحِمقطع شناوری به مساحت مستطیلی به طول و عرض شناور [حملونقل دریایی]
واژههای مصوب فرهنگستان
قاعدهای ناظر بر توزیع موزون سطح مقطع در محور طولی هواپیماهای تراصوتی یا اَبَرصوتی برای به حداقل رساندن پَسار [حملونقل هوایی]
(مِ حَ) [ ع. مساحة ] (مص م.) پیمودن یا اندازه گرفتن زمین.
فرهنگ فارسی معین
۱. (ریاضی) سطحی که میان مجموعهای از خطوط یا مرزها قرار دارد. ۲. اندازۀ سطح. ۳. [قدیمی] دانش اندازه گرفتن زمین.
فرهنگ فارسی عمید
مساحت سطح بال از لبۀ فرار تا لبۀ حمله که تمامی سطوح متحرک در پیکربندی پایاسیر را نیز شامل میشود [حملونقل هوایی]
مساحت ناخالص منهای مساحت تصویرشده از تنه و محفظۀ موتورهای روی بال و دیگر اجزای غیرماهیوار [حملونقل هوایی]
مساحت فوقانی بال هواپیما درحالیکه بالچهها و شهپرها و سایر سطوح بسته باشند [حملونقل هوایی]
[ مَ حَ گَ ] (ص مرکب) مسّاح. مساحت دار. مساحت کننده : مساحتگران داشت اندازه گیر بر آن شغل بگماشته صد دبیر.نظامی. چون مساحت گران دریایی زد در آن خم به آب پیمایی. نظامی (هفت پیکر ص ۲۰۷).
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.