روزنامه
فرهنگ واژههای سره
(ژُ) [ فر. ] (اِ.)۱- روزنامه.۲- مجلة مخصوصِ مُ د لباس.
فرهنگ فارسی معین
اسم: ژورک (پسر) (فارسی) (تلفظ: žurak) معنی: ژولک، سُرخاب، نام پرنده ای سرخ رنگ به بزرگی گنجشک، پرنده ای سرخ رنگ به اندازه گنجشک
فرهنگ واژگان اسمها
[ فر. ] (اِ.) هیئت منصفه.
[ ژِوْ بِ تَ ] (اِخ) نام کرسی بخش در ایالت «کت دُر» از ولایت دیژُن واقع در دامنهٔ کت دُر، دارای راه آهن و ۱۵۱۸ تن سکنه و شرابهای مشهور.
لغتنامه دهخدا
نوساز، نورتاب، شیدتاب، سایهشکن، سایه شکن، سایبان، پرتوافکن
روزندوزی، روزَندوزی
سُرخِهدار، بَلادور، بَلادُر
[ اِ ژِ وُ ] (اِخ) لوول. مهندس انگلیسی، متولد در باث. وی نخستین بار در انگلستان تلگراف الکتریکی را اختراع کرد. (۱۷۴۴ -۱۸۱۷م.).
[ غُ ] (اِ) حشره ای که در لای در و پنجره پدید آید. (از فرهنگ شعوری ج ۲ ورق ۱۸۹ الف).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.