[ ژَ ] (اِ مرکب) آب و چرکی که در گوشهٔ چشم جمع شده باشد خواه تر باشد خواه خشک. (برهان). پیخ. قی (در چشم). رمص. غمص. ژفک. رجوع به ژفک شود. - ژفکاب از چشم پاک کردن؛ شوخ از چشم ستردن و زدودن آ ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.