ژاله
معنی
۱. قطرهای که روی برگ گل یا گیاه قرار میگیرد؛ شبنم: ژاله بر لاله فرودآمده هنگام سحر / راست چون عارض گلبوی عرقکردۀ یار (سعدی۲: ۶۴۶)، ژاله بر گل فتاد چون عرقی / که به رخسار یار من باشد (بهرامی: شاعران بیدیوان: ۴۰۵).
۲. [قدیمی] تگرگ.
۳. [قدیمی] باران تند با قطرههای درشت: ز بس نیزه و گرز و گوپال و تیغ / تو گفتی همی ژاله بارد ز میغ (فردوسی: ۳/۲۲۹).