(اِ مرکب) جامهٔ زیرین. مقابل روپوش. شعار. مقابل دثار. پیراهن. زیرشلوار. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). لباسی که در زیر لباس پوشند. (ناظم الاطباء). آنچه که زیر پیراهن و روی بدن پوشند. زیرپیراهن. ...
لغتنامه دهخدا
زیرگردایهای (subcollection) از یک پوشش برای مجموعههای مفروض که خود یک پوشش آن مجموعه باشد [ریاضی]
واژههای مصوب فرهنگستان
1. پوشهای که در بین سطح آسترخورده و لایۀ نهایی قرار دارد|||2. هرنوع آستری (primer) که دارای رنگ است [خوردگی]
نوعی خوردگی رشتهای که در گوشهها و لبههای جسم و در زیر پوششها و سایر پوسههای (film) آلی ایجاد میشود [خوردگی]
زنگزدگی سطح فلزی که با لایۀ محافظتی نامناسب پوشانده شده است [خوردگی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.