(اِخ) شاعری باستانی است و از او شواهدی در لغت نامهٔ اسدی آمده، از جملهٔ آنها این بیت است: عزیز و قیصر و فغفور را بمان که ورت نه شار ماند نه شیرج نه رای ماند نه رام. (از لغت فرس چ عباس اقبال ...
لغتنامه دهخدا
[ یِ بُ ] (اِخ) امیر روحانی، از افاضل روزگار و شاعر قرن هفتم بود. در منتخب التواریخ تألیف عبدالقادربن ملوکشاه بداونی (ج ۱ ص ۶۵) دربارهٔ شمس الدین التتمش، حوادث سال ۶۲۴ هـ . ق. چنین آمده اس ...
[ یِ شی ] (اِخ) میرزا علی بن میر عبدالوهاب یزدانی بن وصال شیرازی. بسال ۱۲۵۷ هـ .ش. در شیراز بدنیا آمد. وی در ادب و خط و نقاشی ماهر بود. به بمبئی سفر کرد (۱۲۸۸ هـ .ش.) و با نجفقلی میرزا در ...
[ نی یا ] (ع ص، اِ) جِ روحانیة. رجوع به روحانیة شود. - عالم روحانیات؛ عالم عقول و نفوس مجرده. (فرهنگ علوم عقلی سجادی ص ۲۸۱). و رجوع به عالم روحانی (ذیل روحانی) شود.
دینبران
فرهنگ واژههای سره
[ جِ مِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) قصد از این دو لفظ که در اول قرنتیان (۱۵: ۴۴) وارد شده جسمی است که بعد از قیامت از شهوات حیوانی و خواهشهای دنیوی عاری باشد و شکلش متغیر نشود بلکه همواره پاک ...
[ پَ / پِ وَ دِ رَ / رُو ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) پیوند جانی. (آنندراج). اتصال معنوی. مقابل پیوند جسمانی : نگسلد پیوند روحانی ز دست انداز مرگ میتوان از خم شنید آواز افلاطون هنوز. صائب (از آ ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.