[ دَ دَ غَ / غِ ] (از ع، اِمص، اِ) ترس و بیم و تشویش خاطر. (برهان) (از غیاث). وسوسه و واهمه و تشویش در خاطر، و با لفظ بردن مستعمل است. (از آنندراج). اضطراب خاطر، و بدین معنی ظاهراً فارسی اس ...
لغتنامه دهخدا
[ دَ دَ غَ / غِ کَ دَ ] (مص مرکب) خارش کردن. غلغلک کردن: آنرا که زکام گرم باشد... آنچه از بینی فرودآید گرم و تیز و تنک و زرد باشد و بینی را و حلق را همی سوزاند و دغدغه کند. (ذخیرهٔ خوارزمش ...
[ دَ دَ غَ / غِ ] (ص مرکب) بی اضطراب و نگرانی. و رجوع به دغدغه شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.