[ خوا / خا نُ / نِ / نَ دَ ] (مص مرکب) طلب نامزدی کردن برای زناشویی و عروسی. (ناظم الاطباء). طلب عروسی و زناشویی از دختری کردن. (یادداشت بخط مؤلف). خواستگاری کردن.
لغتنامه دهخدا
[ خوا / خا کَ دَ ] (مص مرکب) طلب نامزدی کردن برای زناشوئی و عروسی. (ناظم الاطباء). طلب عروسی و زناشویی از دختری کردن. (یادداشت بخط مؤلف). خواستگاری نمودن.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.