[ خَ رِ ] (ع اِ) جِ خارق و خارقة. (یادداشت بخط مؤلف). افعال و خصائل که خلاف عادات دیگر مردان باشد. مجازاً،کرامات اولیاء. (غیاث اللغات). - خوارق عادت؛ افعالی که خلاف عادات است و مجازاً کرا ...
لغتنامه دهخدا
[ خوا / خا قَ ] (ص مرکب) بی قدر. ناچیز. پست قدر. بی شخصیت : و خوارقدرتر نزدیک ارباب وقع و مقدار. (ترجمهٔ محاسن اصفهان ص ۱۰۸).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.