[ خُ ] (اِ مرکب) پسته، بادام، قیسی خشک، فندق، گردو خشک، کشمش، سبزه، سبزهٔ تیزابی، برگهٔ هلو، برگهٔ زردآلو و به عبارت دیگر میوه های خشک از قبیل میوه های فوق و آلو و آلوچه و آلبالو و زردآلوی خ ...
لغتنامه دهخدا
[ خُ فُ ] (حامص مرکب) عمل خشکبارفروش. عمل فروشندهٔ خشکبار. فروش خشکبار. (یادداشت بخط مؤلف).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.