(خَ رَ) (اِ.) ردیفی از آجر که روی زمین، کنار نهر یا باغچه، پهلوی هم چینند.
فرهنگ فارسی معین
آجرچینی لبۀ باغچه، جوی، و مانند آن: تذرو تا همی اندر خرند خایه نهد / گوزن تا همی از شیر پُر کند پستان (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۸۹).
فرهنگ فارسی عمید
کسی که چیزی از دیگری میخرد؛ خریدار.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.