[ ءِ ] (ع ص، اِ) نعت فاعلی از حول و حیل. || متغیراللون. || شتربچهٔ ماده همینکه از شکم مادر آماده برآمده باشد، و نر را سقب گویند. || خرمابن که سالی بار آرد و سالی نیارد. || اشتر ستاغ ...
لغتنامه دهخدا
هر افزاره یا مانع طبیعی که از آن بتوان برای در امان ماندن چشم راننده در برابر نور چراغ جلوی خودروهای روبهرو استفاده کرد [حملونقل درونشهری - جادهای] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ اُمْ مِ ءِ ] (ع اِ مرکب) ناقه. (المرصع). || مادر بچهٔ نوزاد. (یادداشت مؤلف).
[ رَ ءِ ] (ع اِ) رحایل. جِ رِحالة. رجوع به رِحالة و رحایل شود.
منطقهای بین دو کشور یا گروههای متخاصم که در آن هیچکدام از آن کشورها یا گروهها حضور نظامی نداشته باشند [جغرافیای سیاسی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.