تا و شکن در پارچه، لباس، پوست بدن، مو، پوستۀ زمین، یا چیز دیگر؛ تا؛ شکن؛ شکنج؛ چروک. * چین آوردن: (مصدر لازم) = * چین افتادن * چین افتادن: (مصدر لازم) بهوجود آمدن تا و شکن در چیزی ...
فرهنگ فارسی عمید
[ چِ ] (اِخ) (ارنست بوریس). عالم وظائف الاعضاء انگلیسی در سال ۱۹۰۴م. در آلمان متولد شد. استاد علم الامراض در آکسفورد برای همکاری با فلوری و فلمینگ در کشف پنی سیلین قسمتی از جایزهٔ نوبل ۱۹ ...
لغتنامه دهخدا
← چین ناشیبمحور [زمینشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
← چین متقارن [زمینشناسی]
چینی با منطقۀ لولایی پهن که یالهای آن از خط لولا دور میشوند [زمینشناسی]
[ بَ تَ ] (مص مرکب) چین پیدا کردن. چروک برداشتن. کیس خوردن. شکنج و نورد پیدا کردن. شکن گرفتن.
چینی با یالهای مستقیم و لولای تیز [زمینشناسی]
نوعی چین خمشی که در آن چینخوردگی در طول صفحات لایهبندی یا سطوح برگوارگی بهصورت لغزشی است [زمینشناسی]
۱. چروک داشتن و ناهموار بودن سطح چیزی. ۲. (زمینشناسی) ناهمواریهایی که در اثر فشار و تغییرات طبیعی در سطح زمین بهوجود آمده است.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.