۱. از آنجا که؛ زیرا: ز تو سام دانم که بُد مردتر / بخست این شهی چون نبد بدگهر (فردوسی۲: ۲۶۱۵). ۲. (حرف اضافه) مانندِ؛ مثلِ: چون برگ لاله بودهام و اکنون / چون سیب پژمریده بر آونگم ( ...
فرهنگ فارسی عمید
[ نُ چِ ] (اِ مرکب) (مرکب از چون، چگونه +چرا، ادات استفهام) مباحثه و گفتگو. مناقشه و منازعه. (ناظم الاطباء). جدل : نیابی به چون و چرا نیز راه نه کهتر بدین دست یابد نه شاه.فردوسی. اگر کشته ...
لغتنامه دهخدا
کلمهٔ فعل به طور استفهام؛ یعنی حال شما چگونه است؟ (ناظم الاطباء).
۱. مثلِ؛ مانندِ. ۲. (صفت) [قدیمی] آنچنان؛ آنسان. ۳. (حرف، قید) [قدیمی] چنانکه؛ همانسانکه: بجوی مهر من ای نوبهار حسن که من / به کارت آیم چونان به مهرگان آتش ...
(ق مرکب) از «چون» +«آن». (دکتر معین، حواشی برهان). یعنی چنان. (فرهنگ سروری چ دبیرسیاقی). به معنی چنان و همچنان و همچو آن باشد. (برهان) (از آنندراج). مخفف چون آن. به معنی مانند آن. (فرهنگ نظ ...
(اِ) چوبی که بدان خمیر نان را پهن میکنند. (ناظم الاطباء). مخفف چوب نان است.
(ق تشبیه) به معنی همچنین و همچو آن باشد (برهان). ظاهراً با «چونین» خلط و تصحیف شده. (دکتر معین حواشی برهان). به معنی همچنین و همچو این باشد. (آنندراج). همچو این. بدین طریق. مثل این و بنابر ...
[ پُ ] (اِخ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومهٔ شهرستان ارومیه. ۳۷۰ تن سکنه دارد. از رودخانهٔ نازلوچای آبیاری میشود. محصولاتش غلات، چغندر، کشمش، حبوبات و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایرا ...
(اِخ) دِهی است از دهستان دولت خانهٔ بخش حومهٔ شهرستان قوچان. ۴۶۳ تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصول عمده اش غلات است. مردمش به کشاورزی اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
[ نَ / نِ ] (اِ) گنده و مقداری از خمیر آرد که جهت پختن یک قرص نان آماده شده باشد. (ناظم الاطباء). خمیری که برای پختن نان گلوله شده باشد. (فرهنگ نظام). واحدی برای خمیر آرد گندم یا جو بدان ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.